روتیتر:«دلواپسان در موضوع تحریم به شدت دچار سردرگمی هستند. از یک سو همانند رئیس سابق خود، تحریمها را کاغذپاره میدانند و از دیگر سو، میگویند چرا تیم هستهای نتوانسته است تحریمها را بردارد؟ باید خطاب به اینان گفت که اگر این همه نگران تحریم هستید، چرا زمانی که این تحریمها وجود نداشت و خودتان باعث و بانیاش شدید، ابراز نگرانی نمیکردید؟»
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی روتیتر ،
این بخشی از یادداشتی است که در عصر ایران به شرح زیر آمده است:
زمانی که سعید جلیلی رئیس مذاکرهکنندگان هستهای ایران بود و دستاورد مذاکراتش نیز قطعنامهها و تحریمهای مکرری بود که بر ایران تحمیل میشد، چنان فضای رسانهای و سیاسی کشور را بسته بودند که هیچکس حق نداشت نقدی حتی کوچک و نرم بر روند مخربی که تیم مذاکرهکننده وقت در پیش گرفته بود، مطرح کند.
شورای عالی امنیت ملی که دبیریاش با جلیلی بود، رسانهها را تحت فشار قرار میداد تا هیچکس متعرض روش مذاکراتی آقایان نشود، چه رسد به اینکه مردم بخواهند در انتقاد از مذاکرهکنندگان تحریمآور، تجمعی برگزار کنند و دستنوشتهای را بالای سر ببرند.
تصور کنید که در دوران ریاست جمهوری احمدینژاد و حکمرانی دلواپسان امروز بر شورای عالی امنیت ملی دیروز، تجمعی علیه مذاکرهکنندگان هستهای برگزار میشد! به راستی چه رفتاری با آنها میشد؟!
اما امروز که مذاکرهکنندگان دیروز و حامیان آنها، از دولت و شورای عالی امنیت ملی و تیم مذاکرات بیرون رفتهاند، حرام مطلق دیروز، به حلالی واجب تبدیل شده است و نه تنها انتقاد میکنند، که از توهین و دروغهای شاخدار و شایعهسازی و داد و بیداد نیز ابایی ندارند!
البته که در مقایسه دو تصمیم دولت قبل و دولت کنونی مبنی بر بستن یا گشودن فضای نقد، با وضعیت فعلی موافق هستیم و انتقاد را حقی همگانی میدانیم که دلواپسان نیز در بهرهمندی از آن محق هستند، ولی ذکر چند نکته را خالی از فایده نمیدانیم:
۱- سیاست یک بام و دو هوای دلواپسان، لکه ننگی است که در کارنامه آنها ثبت شده است. چگونه تا دیروز که خودشان عهدهدار مذاکرات بودند، با منتقدان شدیدترین برخوردهای سلبی را میکردند ولی امروز طرفدار آزادی بیان شدهاند؟! آیا آزادی بیان موهبتی است که فقط برای آنهاست و باقی مردم، تنها در صورتی آزادند که حرفهای آنها را تکرار کنند؟!
یک بام و دو هوای دیگرشان نیز به ماجرای تجمعات بدون مجوز مربوط میشود. دلواپسان در روزهای اخیر، تجمعاتی را علیه مذاکرهکنندگان هستهای برگزار کردند که هیچ کدامشان هم مجوز نداشت.
البته طبق قانون اساسی، برگزاری تجمعات، حق همه مردم است و به اعتقاد ما و طبق قانون اساسی تجمعکنندگان صرفاً باید به مراجع ذیربط اطلاع بدهند و پلیس هم موظف است امنیت آنها را برقرار کند، مشروط بر این که مسلح نباشند و تجمعشان مخل مبانی اسلام نباشد (اصل ۲۷ قانون اساسی).
بنابراین، طبق قانون اساسی، دلواپسان کار خلافی نکردهاند. ولی همینها، اجازه نمیدهند که دیگر مردمان، به روش آنها تجمع برگزار کنند و حرفشان را بزنند. جالب اینکه به برنامههای دارای مجوز دیگران حمله هم میکنند!
آنها به یاد داشته باشند که هرچند امروز میتوانند یکهتازی کنند ولی احساس تبعیضی که با این روشهای غیراخلاقی به جامعه پمپاژ میکنند، میتواند عواقب نامطلوبی را در پی داشته باشد.
۲- دلواپسان سیاستزده، برخلاف تظاهری که دارند، عملاً پایبند ولایت فقیه نیز نیستند. تنها هنر آنها، هزینه کردن از رهبری است و لاغیر.
مگر نه این است که رهبر معظم انقلاب، بارها و بارها به صراحت و تکرار و تأکید بر عملکرد تیم هستهای صحه گذاشتهاند؟ مگر در همین سخنرانی چند روز قبل، از اعضای تیم مذاکرات هستهای به عنوان «برادران»ی که در راستای مواضع نظام مشغول کار و تلاشند و عرق میریزند، یاد نکردند؟ مگر به صراحت توهین به وزرا را منع نکردند؟!
پس کو تبعیت «دلواپسان» از ولایت فقیه؟! هنوز سخنان رهبری به آرشیو سایت رهبری هم نرفته، تجمع برگزار میکنند و انواع و اقسام شعارها و دستنوشتههای توهینآمیز را نثار «برادران»ی که در راستای مواضع نظام مشغول کار و تلاشند و عرق میریزند، میکنند.
آنها رهبری را تنها تا جایی میپذیرند که حرفی موافق مواضعشان بزنند یا سخنی بگویند که بتوانند از آن، به نفع خود تعبیر کنند. در غیر این صورت «با کمال وقاحت»، خود را به «ناشنوایی» میزنند، انگار نه انگار که ولی فقیهی که این همه سنگش را به سینه میزنند، حرفی گفته و دستوری داده است. آنها دچار بیماری کَری خودخواسته هستند.
۳ – سران دلواپسان، در روزنامهها، سایتها و سخنرانیها و حتی برنامههای تلویزیونی، داد و بیداد راه انداختهاند که با پذیرش تیم مذاکرات هستهای ایران، قرار شده است تمام مراکز نظامی ایران تحت نظارت خارجیها درآید.
دین که به جای خود؛ انصاف، حیا و جوانمردی که نباشد، همهچیز میتواند باشد! هنوز که توافقی نشده و سندی امضا نشده؛ پس طبق کدام قرار و مدار مقرر شده است که مراکز نظامی ایران را بدهیم تحت سیطره بیگانگان؟! چرا دروغ میگویند و شایعه میسازند؟!
وانگهی، مگر اصولی چون استقلال نظامی کشور، حق تحقیق و توسعه هستهای، غنیسازی در داخل ایران و … تحت نظر رهبری نظام در مذاکرات پیگیری نمیشود؟ آیا چند دلواپس برونافتاده از دولت، بیش از رهبری، مردم و دیپلماتهایی که به تعبیر رهبری، فرزندان انقلاب هستند، میفهمند؟! هیچکس نگران آینده مملکت نیست و فقط همینها هستند؟!
۴- دلواپسان در موضوع تحریم هم به شدت دچار سردرگمی هستند. از یک سو همانند رئیس سابق خود، تحریمها را کاغذپاره میدانند و از دیگر سو، میگویند چرا تیم هستهای نتوانسته است تحریمها را بردارد؟
در این باره باید خطاب به اینان گفت که اگر این همه نگران تحریم هستید، چرا زمانی که این تحریمها وجود نداشت و خودتان باعث و بانیاش شدید، ابراز نگرانی نمیکردید؟
کیست نداند که در حال «فرار به جلو» هستند تا مردم یادشان برود آنها بودند که با سوء عملکرد خود، تحریمها را بر ملت ایران تحمیل کردند و حالا مدعی هستند چرا دولت جدید خرابکاریهای ما را هرچه زودتر جمع و جور نمیکند. البته حق دارند؛ زیرا هیچکس دوست ندارد خرابکاریاش جلوی چشم باشد!
۵- تیم مذاکرهکننده هستهای در عین حال که مجربترین تیم دیپلماتیک ایران است، بیهیچ مبالغهای، مظلومترین نیز هست. از یک سو، باید در برابر شش تیم قدرتمند دنیا که یکی از دیگری قلدرتر و زیادهخواهتر است روز و شب مذاکره و مبارزه کنند و وقتی خسته از نبرد دیپلماتیک برای تازه کردن نفس به کشورشان برمیگردند، عدهای قدرنشناس که حتی کلمات مربوط به امور هستهای را بلد نیستند درست ادا کنند، بر سرشان عربده میکشند و انواع و اقسام توهینها و بیادبیها را نثارشان میکنند تا بدانجا که رهبر انقلاب، صریحاً از آنها میخواهد توهین را کنار بگذارند.
بیتردید، اگر نبود حمایتهای رهبری و همدلی و همراهی قاطبه مردم ایران با تیم مذاکرات هستهای و اگر نبود دغدغه منافع ملی و آینده فرزندان این مردم، هیچکس حاضر نمیشد این همه رنج را به جان بخرد و فحش هم بشنود.
اما روزهای سخت، سرانجام به پایان خواهند رسید، زمستان تمام خواهد شد و روسیاهی به زغال میماند و این، تاریخ است که درباره دلواپسانی که دلواپس کشور و ملت نبودند، به سختی قضاوت خواهد کرد.