روتیتر:کودک سه ساله که حین عبور از خیابان درون کانال چهار متری آب سقوط کرده بود، به طرز معجزه آسایی نجات یافت و آتش نشانان پس از انجام یک عملیات موفق و سریع، این فرشته کوچک را به آغوش مادر نگرانش که دیگر امیدی برای دیدار دوباره فرزندش نداشت، بازگرداندند.
به گزارش روتیتر،کودک سه ساله که چندم قدم جلوتر از مادرش لِی لِی کُنان در حال بازی و شادی بود؛ سر به هوا خود را در دنیای بازی های کودکانه رها کرده و زیرِ لب زمزمه می کرد؛ «یه توپ دارم قلقلیه / سرخ و سفید و آبیه / می زنم زمین، هوا میره / نمی دونی تا کجا میره …»
ساعت از ۲۰ شب گذشته بود و مادر و فرزند بی اطلاع از دسیسه چینی حادثه برای آن دو، قدم زنان وارد محدوده خطر شدند و تاریکی شب نیز همچون پرده ای همه جا را در سیاهی و سکوت فرو برده بود.
… و ناگهان صدای جیغی بلند و پایان نایافتنی، جیغی که سکوت را در هم می شکست، به گوش رسید و مادر از ترس سر جایش میخ کوب شده بود؛ فرزند سه ساله اش درون کانال آب چهار متری مثلثی شکل سقوط کرده بود و تکانه های کوچک آب برای او برای جثه کوچکِ او حکم سِیلی ویرانگر را داشت که برای نابودی آمده بود…
پرده دوم
ساعت ۲۰ و ۲۷ دقیقه و ۲۶ ثانیه شامگاه چهارشنبه است که صدای تلفن ستاد فرماندهی آتش نشانی کرج بزرگ (۱۲۵) بلند می شود؛ هنوز اپراتور آتش نشانی «الو» نگفته، مادری نگران از پشت خطر شروع به گریه و زاری می کند که فرزند سه ساله اش درون کانال آب در حوالی میدان حصارک سقوط کرده و دیگر صدایی از او به گوش نمی رسد!
اپراتور با دعوت مادر به آرامش اما خودش کمتر از او برای کودک ناراحت و دلواپس نیست؛ در کمتر از چند ثانیه شرح حادثه در بی سیم فرماندهی برای تیم های عملیاتی بازگو شد و دستورات لازم برای اعزام نیروها از نزدیک ترین ایستگاه آتش نشانی به محل حادثه صادر شد.
لحظاتی بعد دو تیم عملیاتی از ایستگاه ۱۰۹ و یک اکیپ پشتیبانی از ایستگاه ۱۰۸ روانه محل حادثه شدند و با توجه به ترافیک سنگین حوالی میدان حصارک صدای آژیر خودروهای آتش نشانی برای کنار رفتن رانندگان و آزاد شدن مسیر بلند شد…
به فاصله هفت دقیقه از تماس مادرِ نگران با ستاد فرماندهی آتش نشانی کرج بزرگ، آتش نشانان در محل حضور یافتند.
پرده سوم
پایگاه خبری و تحلیلی روتیتر:نجات کودک سه ساله توسط آتش نشانان کرجی
آب با شدتِ زیاد درون کانال جریان داشت و کودک را از این سو به آن سو می کشاند؛ او روی طناب مرگ و زندگی راه می رفت و فقط خدا می دانست چه سرنوشتی در انتظار کودک است. آب وارد شش و ریه هایش شده بود و رفته رفته مقاومتش برای کمک خواستن را از دست می داد؛ آیا به همین زودی زمانِ جدایی او از خانواده اش فرا رسیده بود؟!
بیقراری مادر برای فرزندش اما پایانی نداشت و گریه کُنان جمعیت را به محل حادثه کشاند؛ هر ثانیه از هفت دقیقه تا حضور آتش نشانان برای او مثل یک عمر گذشت…
در چشم به هم زدنی تمام خاطرات تلخ و شیرین زندگی مقابل چشمانش رژه رفت و از اینکه دستِ تقدیر چنین حادثه تلخی برای او رقم زده، بسیار ناراحت بود؛ راستی جواب انگشتِ اتهام دیگران که او را متهم به «بی احتیاطی» و «بی عاطفگی» خواهند کرد را چگونه باید پس بدهد… این مادرِ دل شکسته دستانش را رو به آسمان دراز کرد و خدایی را صدا زد که به هر که بخواهد بی حساب می بخشد!
پرده چهارمهمزمان با رسیدن آتش نشانان به محل حادثه، “سعید پولادی” – فرمانده ایستگاه ۱۱۲ و افسر جانشین سازمان آتش نشانی کرج بزرگ در شامگاه چهارشنبه- نیز خود را به موقعیت رساند تا آخرین تلاشها برای نجاتِ جان کودک و بیرون کشیدن او از دهانِ نهنگِ حادثه در دستور کار قرار گیرد.
به دلیل حساسیت مساله، “پولادی” شخصا برای نجات کودک وارد عمل شد و با استفاده از طناب و لوازم نجات آبی پا به کانال آب چهار متری گذاشت؛ جایی که علاوه بر تاریکی و نمور بودن، امکان خفگی با گازهای سمی و بوی تعفن ناشی از فاضلاب در آنجا وجود داشت.
فرمانده ایستگاه ۱۱۲ با قرار گرفتن در عمق چاه، کودک بی جانی را مشاهده کرد که روی آب پایین و بالا می شود و به سختی نفس می کشد.
فرمانده عملیات مات و مبهوت از محبت الهی، در مقابل چشمانش شاهد معجزه ای بزرگ بود؛ کودک سه ساله پس از قرار گرفتن روی دستان پولادی، به سرعت جانی دوباره گرفت و نفس هایش به حالت اولیه بازگشت.
برق خوشحالی در چشمان فرمانده موج می زند و از اینکه کودکی را با سلامت از دلِ حادثه بیرون کشیده بود، احساس رضایت داشت.
وقتی فرمانده عملیات مادر و حاضران در صحنه را از زنده بودن کودک مطلع ساخت، آرامش خاصی در فضا حاکم شد و همه برای شجاعت آتش نشانان کف می زدند.
با اشاره او، آتش نشانان فرمانده و کودک را بالا کشیدند و سپس عوامل اورژانس سریعا برای انجام مراقبت های لازم کودک را تحویل گرفتند؛ مادر فریاد خوشحالی سر داده بود و فرزندش را بوسه باران می کرد.
تنها چیزی که بین آتش نشانان و مادر رد و بدل شد؛ نگاهی آمیخته از تشکر و مهربانی بود…
در کمتر از چند ثانیه، خبر نجات معجزه آسای کودک از پشت بی سیم به اطلاع دیگر تیم های عملیاتی ایستگاه های هفده گانه آتش نشانی که دلشان برای پسر بچه شور می زد، رسید و همچون برق شادی، روحیه مضاعفی به مجموعه تزریق کرد.