به گزارش روتیتر:  یکی از سوالاتی که بسیار مطرح می شود در خصوص نام دو فرشته نگهبانی است که روی شانه راست و چپ انسان می باشد که دراین ادامه به معرفی این دو فرشته می پردازیم.

نام آن دو فرشته: رقیب و عتید می باشد.
إِذْ یَتَلَقَّی الْمُتَلَقِّیانِ عَنِ الْیَمِینِ وَ عَنِ الشِّمالِ قَعِیدٌ * ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ
*به خاطر بیاورید هنگامی که دو فرشته راست و چپ که ملازم انسان هستند اعمال او را دریافت می‌دارند.
هیچ سخنی را انسان تلفظ نمی‌کند مگر اینکه نزد آن فرشته‌ای مراقب و آماده برای انجام ماموریت است.
“رقیب” به معنی مراقب و “عتید” به معنی کسی است که مهیای انجام کار است، لذا به اسبی که مهیای دویدن است “فرس عتید” می‌گویند، و به کسی که چیزی را ذخیره و نگهداری می‌کند نیز “عتید” گفته می‌شود (از ماده “عتاد” بر وزن جهاد به معنی ذخیره کردن).
غالب مفسران معتقدند که “رقیب” و “عتید” همان دو فرشته‌ای است که در آیه به عنوان ” متلقیان” از آنها یاد شده است، فرشته سمت راست‌ نامش “رقیب” و فرشته سمت چپ نامش “عتید” است، گرچه آیه مورد بحث صراحتی در این مطلب ندارد، ولی با ملاحظه مجموع آیات چنین تفسیری بعید به نظر نمی‌رسد.
در اینکه این دو فرشته چه سخنانی را می‌نویسند؟ در میان مفسران گفتگو است:
عده ای معتقدند همه را می‌ نویسند، حتی ناله‌ای را که دردمند در موقع درد سر می‌دهد! در حالی که بعضی دیگر عقیده دارند تنها الفاظ خیر و شر و واجب و مستحبّ یا حرام و مکروه را می‌نویسند و کاری به مباحات ندارند.
اما عمومیت تعبیر آیه نشان می‌دهد که تمامی الفاظ و گفتار آدمی ثبت می‌شود.
جالب اینکه در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که‌:
ان المؤمنین اذا قعدا یتحدثان قالت الحفظه بعضها لبعض اعتزلوا بنا، فلعل لهما سرا و قد ستر اللَّه علیهما
“هنگامی که دو مؤمن کنار هم می‌ نشینند و بحثهای خصوصی می‌ کنند، حافظان اعمال به یکدیگر می‌گویند: ما باید کنار رویم، شاید آنها سری دارند که خداوند آن را مستور داشته”.
راوی می‌گوید:” مگر خداوند عز و جل نمی‌فرماید ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ: “هیچ سخنی انسان نمی‌گوید مگر اینکه فرشته مراقب و آماده ثبت اعمال نزد آن حاضر است”؟
امام فرمود:
ان کانت الحفظه لا تسمع فان عالم السر یسمع و یری:
“اگر حافظان سخنان آنها را نشنوند خداوندی که از اسرار با خبر است می‌ شنود و می‌ بیند”!
از این روایت استفاده می‌شود که خداوند برای اکرام و احترام مؤمن بعضی از سخنان او را که جنبه سری دارد از آنها مکتوم می‌دارد، ولی خودش حافظ تمام این اسرار است.