روتیتر:حدود ۱۵ سال از زلزله بم میگذرد، زلزلهای که آثار آن هنوز از چهره شهر و مردم آن پاک نشده است. زلزلهای که درس عبرتی برای همه شد تا بدانند زلزله باکسی شوخی ندارد. ۲۱ آبان سال ۹۶ نیز زمین بار دیگر هشدار داد و با لرزیدن کرمانشاه، عدهای را در سوگ عزیزانشان نشاند و بار دیگر به مسئولان گوشزد کرد که اگر بیش از پیش فکری به حال پیشگیریها در زلزله نکنند خسارت ها نیز بیشتر خواهد شد. با وجود اینکه ایران کشور زلزلهخیزبوده و بروز زلزله اجتناب ناپذیر است، اما یک استاد دانشگاه معتقد است برخی اقدامات میتواند در کاهش تلفات و خسارات ناشی از زلزله موثر باشد.
به گزارش روتیتر، با بیان اینکه زلزله غرب کشور تفاوت اساسی با زلزله بم دارد زیرا زلزله بم ناشی از گسل بم _بروات و یک گسل ناشناخته زیر رودخانه شمالی این شهر بود و در محیط کاملا شهری اتفاق افتاد، اظهار کرد: این زلزله در محیط شهری با جمعیتی معادل ۱۲۰ هزار نفر اتفاق افتاد و تاثیرات بسیاری برجای گذاشت؛ زیرا علاوه بر بالا بودن شدت زلزله در ساعاتی رخ داد که اکثر مردم شهر بم خواب بودند و در نتیجه امکان واکنش اضطراری نسبت به آن پدیده وجود نداشت؛ اما زلزله غرب کشور در زمانی اتفاق افتاد که اکثر مردم بیدار بودند و این شرایطی را فراهم کرد که تلفات انسانی نسبت به شدت زلزله، در حداقل ممکن قرار گیرد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: یکی دیگر از تفاوتهای زلزله بم با زلزله غرب کشور در این بود که زلزله بم در منطقه شهری و زلزله غرب کشور در منطقهای با ماهیت شهرهای کوچک و یا نواحی روستایی رخ داد. زیرا بافت اصلی جمعیتی غرب کشور تداخل شهری و روستایی است در حالی که در مناطق کویری بیشتر روستاها خالی از سکنهاند و غلبه با سکونتگاه های شهری است. در حقیقت در غرب کشور پراکنش جمعیت در سکونتگاههای روستایی است، به طوری که از مرکز زلزله به شعاع ۵۰۰ کیلومتری بالغ بر ۱۰ هزار روستا تحت تاثیر قرار گرفتند.
وی با اشاره به اینکه ذهنیتی در این منطقه وجود داشت که گسلهای بزرگ منطقه غیر فعال و به خاطر چین خوردگیها و رواندگی سیستم کوهستانی زاگرس منطقه امنی بوده و فعالیتهای آتشفشانی و کوه زایی در آن منطقه کم است، اظهار کرد: زمین درسی به همه ما داد که با تمام پیشرفتها و تحولات اگر در ارتباط با ساخت و ساز و رعایت آیین نامهها، مکانیابی صحیح، نظارت و پایش مداوم، پیشگیری و مدیریت امداد و نجات و بازسازی، ایده و تفکری از قبل نداشته باشیم قطعا بعد از زلزله و بعد از هر بحران طبیعی و مصنوعی با ناکارآمدی در امداد و نجات و در کلیت موضوع مدیریت بحران مواجه خواهیم شد.
شبکههای اجتماعی درس بزرگی به نظام برنامه ریزی کشور دادند
شبکههای اجتماعی میتوانند با ایجاد بسیج مردمی مشکلات را برطرف کنند
این کارشناس مسائل شهری یکی از دلایل امدادرسانی نامنظم در منطقه را پراکنش زیاد جمعیتی و سکونتگاههای متاثر از زلزله دانست و گفت: اگر کمکهای اولیه نهادهای نظامی همچون ارتش نبود شاید تعداد کشتهها و تلفات بیشتر از این تعداد میشد.
وی گفت: در این زلزله شبکههای اجتماعی درس سرعت اطلاع رسانی را به نظام برنامه ریزی و سیاستهای کشور دادند که در کوتاهترین زمان ممکن همه مردم از آنچه اتفاق افتاده بود باخبر شدند؛ در حالیکه در زلزله بم حدود ۹ ساعت طول کشید تا مردم از عمق فاجعه باخبر شوند. واکنش قابل تحسین مردم در زلزله کرمانشاه بار وارده بر سیستمهای دولتی را کم کرد و در عین حال امدادرسانی را به نحو مناسبی در مراحل اولیه تامین آب و غذا و … فراهم آورد. در حقیقت شبکههای اجتماعی میتوانند با ایجاد بسیج مردمی و اطلاع رسانی بخشی از مشکلات را برطرف کنند.
به گفته وی، افرادی در شهرهای کوچک به پروژههای عمرانی مانند مسکن مهر امید بستهاند تا با حداقل هزینه حداکثر ایمنی و نظام برنامه ریزی اجرایی برایشان ایجاد شود. در حقیقت آنها به نظام برنامه ریزی عمرانی و مسکن اقشار پایین دست اطمینان کردهاند و کمبود نظارت، کمبود بودجه و مصالح، حجم ساخت و ساز … نمیتواند چیزی را توجیه کند. همچنین برخی از خانهها در روستا بر اثر زلزله تخریب شدهاند که بایستی مجددا نوسازی شوند. اما برخی ساختمانها مانند مسکن مهر به گونهای تخریب شدهاند که مشخص نیست باید مقاومسازی و یا به طور کلی تخریب شوند.
مسکنهای مهر در آینده به سکونتگاههای غیررسمی و فقیر نشین تبدیل خواهند شد
حبیبی تصریح کرد: مسکنمهر از پروژههایی است که باید پایداری و استقامت بیشتری در ارتباط با چنین مسائلی از خود نشان دهد. زیرا “آییننامه ۲۸۰۰ ” مختص به طراحی ساختمانها برای مقاومت در برابر زلزله روی آنها پیاده شده است. اما مکان یابی ناصحیح برای ساخت این مساکن، هزینه پایین اجرا، نداشتن نظارت بهینه سازمانهای دولتی و نظام مهندسی و در عین حال نداشتن تعهد اخلاقی برخی از مهندسان و تأخیر تعدادی از مردم در پرداخت سهم و آورده شخصی مسکنمهر باعث شده است تا پدیدهای به اسم مسکن مهر اجتماعی به وجود آید. مساکنی که پیشبینی میشود در آینده به سکونتگاههای غیررسمی و فقیرنشین با انواع معضلات خدماتی و اجتماعی تبدیل شوند و به جای آنکه فرصتی برای توسعه کشور با تکیه بر مسکن اجتماعی و انبوه فقرا و دهک های پایین دست باشند، به تهدیدی تبدیل خواهند شد.
وی ادامه داد: بایستی آئین نامه ۲۸۰۰ در ارتباط با ساختوسازهای جدید و آیین نامه مقاوم سازی ابنیه در ارتباط با ساختمان های موجود جهت استحکام بخشی رعایت شود. در حقیقت میتوان گفت که مشکل نه از نبود قانون؛ بلکه عدم اجرا و به عبارتی دیگر اجرای ضعیف و ناقص آن است. همچنین بخش عمدهای از ساختمانهایی که تخریب شدهاند توسط خود مردم و فارغ از نظارت های قانونی و اداری ساخته شده بودند و اگر بر روی این ساختمانها نظارت کافی بود شاهد این حجم از تخریبها نبودیم؛ البته قدمت برخی از این ساختمانها به حدود چند دهه قبل بازمیگردد زمانی که هنوز آئیننامه ۲۸۰۰ وجود نداشت و در شهرهای کوچک و شهرستانها نیز ساخت و سازها غیردولتی، غیررسمی و هیچ مجوز خاصی نداشت و بعضا در حال حاضر نیز در روستاها و اسکان غیر رسمی، هنوز مجوز خاصی وجود ندارد و فقط ساختمانهایی که در داخل محدودههای شهری هستند و شهرداری بر آنها نظارت میکند دارای مجوز رسمی هستند.
به گفته وی، در شهرک نایسر اطراف سنندج با ۷۰ هزار نفر جمعیت حدود ۱۵ هزار واحد مسکونی وجود دارد که ازاین تعداد شاید حدود کمتر از ۵۰۰ واحد، پروانه ساختمانی رسمی داشته باشند. زیرا اسکان غیررسمی بوده و خود به خود بر اراضی زراعی و باغی، روستای قدیمی نایسر شکل گرفته است.
اعطای وامهای کم بهره و بلاعوض به روستاییان به منظور نوسازی و بهسازی خانههایشان
این استاد دانشگاه با بیان اینکه اطلاع رسانی به جامعه از اقدامات مهمی است که بایستی انجام شود اظهار کرد: اقدام دیگری که در دولت قبل آن را آزمودیم این بود که بنیاد مسکن از طریق بانک عامل مسکن رقمی بین ۶ تا ۹ میلیون تومان در اختیار روستاییان قرار میداد که خانههایشان را نوسازی یا بازسازی کنند و بخش عمدهای از این وام نیز بلاعوض بود. در حقیقت وامهای کم بهره و بعضا بلاعوض یکی از راههای نوسازی و بهسازی خانههای روستایی است.
وی اضافه کرد: بنیاد مسکن و دهیاری ها نقش بسیار مهمی دارند و اگر دهیاریها و بخشداریها را حمایت و تقویت کنیم تا در ساخت و سازهای روستایی نظارت حداقلی داشته باشند دیگر شاهد تخریب ساختمانها در برابر حوادث نخواهیم بود. همچنین دفاتر شهری و روستایی استانداریها باید نظارت کافی بر ساخت و ساز در روستاها داشته باشند. متاسفانه به علت فقر اقتصادی و اجتماعی نتوانستیم مساکنی برای روستاییان تأمین کنیم که در کمترین بحران موجود بتواند حداکثر پاسخ دهی را داشته باشد.
بیش از ۹۰ درصد مساکن روستایی استحکام کافی ندارند
حبیبی با اشاره به اینکه طبق نمونهگیری از مساکن روستایی دریافتیم که بیش از ۹۰ درصد مساکن روستایی استحکام کافی ندارند و در برابر زلزله بیش از ۶.۵ ریشتر تخریب خواهند شد، گفت: وامهای بلاعوض و کم بهره به روستاییان به منظور نوسازی خانههایشان میتواند یکی از راه های مقابله با تخریب ساختمانهای روستایی باشد که در این میان بانکهای عامل متناسب با پیشرفت پروژه این وام را پرداخت میکنند و این راه مانع از این می شود تا افراد وامهای نوسازی را برای مصارف دیگر خرج کنند.
اراضی ذخیره شهری نیاز ضروری شهرها در مواقع بحران
وی با بیان اینکه هرشهری بایستی حدود” ۵۰ درصد ساختمانهای مسکونی”، حدود “۳۰ درصد شبکههای ارتباطی و دسترسی” و حدود” ۲۰ درصد نیز خدمات شهری” داشته باشد که از این ۲۰ درصد هم بایستی سرانهها مشخص و برای آموزش، درمان، پارک و فضای سبز سرانه مشخصی تخصیص داده شود، ادامه داد: بخشی از اراضی که در شهر به شکل پارک و فضای سبز ،فضاهای باز و استادیومها ، تاسیسات و زیرساختهای شهری در میآیند را هم میتوان به عنوان اراضی قابل استفاده در هنگام زلزله و بحرانهای طبیعی در نظر گرفت.
تعبیه فضاهای امداد و نجات در شهرها
حبیبی تصریح کرد: بایستی تعداد اراضی به صورت ذخیره در شهر در نظر گرفته شوند تا امکان استقرار کاربریهای پیش بینی شده در آینده در اراضی فراهم شود. همچنین لازم است فضاهای امداد و نجات نیز در شهر تعبیه شوند؛ اما آن چیزی که وجود دارد این است که هر چه شهر اقتصادیتر، گرانتر و ارزش زمین بالاتر باشد، مدیریت شهری نیز به همان میزان کم کاری میکند. عدم وقوع زلزله در دوره های ۳۰ و ۶۰ و حتی ۱۰۰ ساله متضمن عدم وقوع در آینده نزدیک نیست، بنابراین ساخت و ساز در نزدیک و روی گسل ، اراضی ذخیره شهری و فضاهای باز باید با هوشمندی تمام و در نظر گرفتن بحرانهای احتمالی همچون زلزله، نیاز به امداد و نجات جمعیت در معرض خطر دارد.
سرخه حصار، لویزان، پردیسان و پارک چیتگر تنفسگاههای اصلی تهران
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در طرح جامع ۱۳۴۷ تهران، پنج ذخیره گاه بزرگ برای تهران شامل پارک سرخه حصار، پارک لویزان، پارک پردیسان، پارک چیتگر و اراضی عباس آباد به عنوان تنفسگاه در نظر گرفته شده است، اظهار کرد:این پارکها هم اکنون نیز به عنوان تنفسگاههای اصلی شهر شناخته می شوند و میتوانند هنگام وقوع حوادثی چون زلزله نیز محلی باشند تا مردم به طور موقت در آن مناطق اسکان یابند و کمکهای اولیه را دریافتکنند. البته اراضی عباس آباد امروزه کارکرد خود را از دست داده و ساختو سازهای بسیاری در آن صورت گرفته است که در درجه اول نهادهای اداری دولتی و عمومی و یا نظامی و مذهبی هستند.
وی خاطر نشان کرد: بر اساس مطالعات سال ۷۹ شرکت جائیکا، با وقوع زلزله هفت ریشتری در تهران حدود ۳۰۰ هزار تا یک و نیم میلیون کشته خواهیم داشت. در حقیقت آنها معتقدند که سه گسل مشاء، شهر ری و تهران بزرگ که تهران را محاصره کردهاند بر حسب اینکه کدامیک در ابتدا فعال شوند و بر حسب دوری و نزدیکی آنها حدود ۳۰۰ هزار نفر تا یک و نیم میلیون نفر در تهران کشته خواهند شد. حتی معتقدند که نظام مدیریت بحران قادر نیست حتی جنازهها کشته ها و مجروحین را مدیریت کند.
اطلاعات دقیقی از گسلهای تهران در دست نیست
تهرانیهای یک شبکه فاضلاب ندارند
به گفته وی، در شهری مانند شهر تهران هر چه بارگذاری بیشتر وتراکم جمعیتی بالاتر رود خسارت نیز بیشتر خواهد شد. به عبارت دیگر حدود شش برابر ظرفیت قابل تحمل تهران بر روی آن بارگذاری شده است که امری خطرناک است.از طرفی سولههای بحران نیز به درستی مدیریت نمی شوند به طوری که بسیاری از وسایل و مواد مصرفی از اعتبار و تاریخ مصرف ساقط و دور انداخته شدند و بعضی بر خلاف کارکرد اولیه به حوزه های اداری تبدیل می شوند.
مدیریت جزیرهای پاسخگوی بحرانها نخواهد بود
این کارشناس حوزه شهری با بیان اینکه مدیریت جزیرهای پاسخگوی بحرانها نخواهد بود، گفت: بر اساس تصاویر ماهوارهای سال ۶۷ تا ۹۶ حدود ۱۷۰۰ هکتار زمین فضای سبز، باغها، اراضی خالی در شهر تهران از بین رفته و به جای آن ساختمانسازی شده است در حقیقت بخش عمدهای از این باغهای از بین رفته در شمال و غرب تهران واقع شدهاند.
وی همچنین به اراضی عباس آباد نیز اشاره کرد و گفت: این اراضی به عنوان اراضی قلب تهران در نظر گرفته شده بودند؛ اما به دلیل سیاستهای جهانی شدن تهران، آن اراضی تبدیل به مصلی ، استانداری ، وزارت راه و شهرسازی ، مترو ، بنیاد مستضعفان و …شد. در حالی که قرار بود اراضی عباس آباد در اختیار خدمات برتر و امدادی شهری قرار گیرد که متاسفانه کاربری بخش عمده آن تغییر کرد.
نقشه درستی از شبکه گاز رسانی شهری در تهران نداریم
حبیبی یکی از مشکلات اصلی تهران را زیرساخت آن دانست و تصریح کرد: نقشه درستی از شبکه گاز رسانی شهری در تهران نداریم. همچنین اطلاعات دقیقی از گسلهای ریز تهران در دست نیست و هنوز شدت لرزه خیزی مناطق مختلف در مقیاس کمتر از ۵۰۰۰ شناسایی نشده است.در حقیقت هنوز یک نقشه دقیق از یک پانصدم شتاب لرزه خیزی افقی تهران را نداریم. همچنین زیرساختهای شهری در بدترین وضعیت ممکن هستند و هنوز تهرانیها یک شبکه فاضلاب مدرن و پاسخده ندارند.
گسلهای بزرگ تهران را از یاد نبریم
بیش از ۳میلیون تهرانی در ۴منطقه شهری ساکن هستند
این کارشناس حوزه شهری بااشاره به اینکه سه گسل اصلی و بزرگ تهران شامل گسل مشاء، تهران و ری در فاصله کمتر از ۱۵ کیلومتری شهر تهران واقع شدهاند، گفت: از یاد نبریم که بخش عمدهای از ساخت و سازهای تهران فعلی در مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۵ قرار گرفتهاند که بیشتر از سه میلیون تهرانی در آنجا زندگی میکنند. همچنین فراموش نکنیم که نظارت اصولی بر ساختمانها صورت نگرفته و بعضا پروانههایی که برای ساخت صادر شدهاند، غالبا بدون توجه به تبعات تخریبی و آسیب پذیری ساختمانها بوده است.
وی در ادامه همچنین به کمپینگهای امداد و نجات اشاره کرد و گفت: در بعضی از کشورها اگر بافتهای شهری جوابگوی استقرار امکانات امدادی نباشند، کمپینگهای امداد و نجات را در پارکها مستقر میکنند و حتی در بعضی کشورها مانند سوئیس نیز واحدهای مدیریت بحران در زیر ساختمانها تعبیه می شود.این اتاقکها از انفجارهای اتمی تا زلزله را پاسخگو هستند.
جلوگیری از جوانمرگ شدن ساختمانها
عدم استفاده از مصالح چینی تقلبی در ساختمانها
حبیبی تعیین ظرفیت توسعه شهر و منطقه را از اقدامات موثر در کاهش خسارت به شهرها در هنگام وقوع بحران دانست وگفت: بایستی کلان شهرها بررسی و کشش جمعیت آنها مشخص شود در حقیقت بایستی آستانه جمعیت پذیری هر کلانشهر مشخص شود و بیش از گنجایش بارگذاری نشود.همچنین بایستی تبیین قوانین و نظارت دقیق بر آن قوانین به درستی صورت گیرد. زیرا در حال حاضر مشکل کمبود قوانین نیست اما نظارت بر آن قوانین وجود ندارد.
وی همچنین به بازنگری در وظایف فعلی سازمانها و نهادهای مربوطه، مشکلات میان نظام مهندسی و شهرداری ، بازنگری در هزینههای اضافی مربوط به بروکراسی اداری ،ایجاد فضاهای امداد و نجات در داخل شهرها ، بازنگری در ضوابط و مقررات فعلی ،نظارت بر مصالحی که در ساختمانها استفاده میشود ، عدم استفاده از مصالح چینی تقلبی در ساختمانها وجلوگیری از جوانمرگ شدن برخی ساختمانها اشاره کرد و گفت:در بعضی مناطق تهران ساختمانهایی با حداکثر سن ۱۰ ساله در حال جوانمرگ شدن هستند. به دلیل اینکه این ساختمانها چهار طبقه بوده و شهرداری مجوز ساخت شش طبقه به آنها میدهد. بنابراین ساختمانی که میتواند ۲۰ سال دیگر نیز مورد استفاده قرار گیرد به دلیل سود بیشتر تخریب شده و به جای آن ساختمان شش طبقه جدیدی ساخته میشود.
این استاد دانشگاه در پایان صحبتهایش گفت: توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی نیز اهمیت بسیاری در مواجه با بحرانهایی مانند زلزله دارد به طوری که هرچه زیرساختهای حمل ونقل بیشتر شود امکان امدادرسانی نیز بیشتر خواهد شد چرا که با حجم کمتر از ترافیک عبوری ، تقاطع و گره ها مواجه خواهیم بود. شهر تهران حدود ۳۲ درصد سطح شبکه ارتباطی اصلی و فرعی است ولی همیشه دچار ترافیک شدید است و علت این است که مضاف بر نبود سلسله مراتب بهینه ، تراکم بالای جمعیت ومکان گزینی نامناسب کاربری ها از نظام حمل و نقل عمومی و پیشرفته ای برخوردار نیست. کلانشهری مانند تهران در سال ۲۰۱۷ هنوز هفت خط متروی آن فعال نشده است در حالی که خط متروی لندن که از منظر جمعیتی با تهران برابری میکند برای سال ۱۹۰۰ میلادی است.