روتیتر: برادر شهید مسعود گروسی فرزند حاج مصطفی گروسی به شماره شناسنامه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۳۹ در روستای مرد آباد کرج چشم به جهان گشود وی که یک کشاورز زاده بود جو موجود در جامعه را هرگز نپذیرفت و تا کلاس سوم راهنمائی ادامه تحصیل داد.
به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی روتیتر ، زندگی نامه این شهید بزرگوار به شرح ذیل است:
برادر شهید مسعود گروسی فرزند حاج مصطفی گروسی به شماره شناسنامه ۲۷ بهمن ماه ۱۳۳۹ در روستای مرد اباد کرج چشم به جهان گشود وی که یک کشاورز زاده بود جو موجود در جامعه را هرگز نپذیرفت و تا کلاس سوم راهنمائی ادامه تحصیل داد.
این شهید که در روستای تحت ستم شاهنشاهی به حیات خویش ادامه داد ولی هرگز گردن به بیگاری خاندان پهلوی ننهاد و جو موجود حاکم بر جامعه را نپذیرفت و علیه رژیم طاغوت عصیان می کرد و وجودش سرشار از اخلاق و ایثار بود.
محبت فراوان به خاندان پیامبر داشت و با عشق و ایمان به قرآن و امام امت در اوایل انقلاب شود و حرکت تازه ای در جامعه تحت ستم میداد و در حرکتهای انقلابی پیشگام جوانان مسلمان بود.
او در میان مبارزاتش هرگز احساس خستگی نمی کرد و وجودش سرشار از استقامت و پایداری بود و هنرمندی بود که هنرش را برای مکتب و عقیده اش را برای مستضعفان هدیه میکرد در زمان انقلاب تصویرهای مختلفی از رهبران دینی مخصوصاْ امام می کشید.
شهید با شهامت تمام برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ایستادگی می کرد تا اینکه انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی پیروز شد و او در فعالیتهای مکتبی دوشادوش و پیشاپیش برادران دینی مشغول بود در تشکیل انجمن اسلامی مرداباد کمک شایان میکرد و وجودش سرشار از ایثار بود.
زندگیش چراغ راهنمائی برای دوستانش بود و در سخن هایش همیشه تاکید بر شهادت و مردن با سعادت را افتخاری بزرگ و آرمان نهائی برای رسیدن به لقا’الله می دانست و برادر شهید از سخنان رهبر بزرگش که فرمود من از خدا می خواهم که با مرگ طبیعی و در رختخواب نمیرم را تکرار میکرد و مرگ طبیعی را برای خویش ننگ می دانست.
وی همیشه در ایام کار در مزرعه به پدرش می گفت پدر در این زمان، اسماعیل زیاد است که خود را قربانی فی سبیل الله کند ولی ابراهیم کم است که این اسماعیلها را در راه قربانی بنهند و به پیام امام برای تشکیل ارتش بیست میلیونی لبیک گفته و برای تحقق ان از هیچ کوششی دریغ نورزیده به همین نام و مناسبت در تشکیل بسیج مستضعفین برای دوره مربیگری اعزام به کرج شد.
بعد از انجام دوره اموزشی مربی گری برای آموزش نظامی برادران مسلمان در بسیج مرد آباد مشغول شد تا اینکه در تاریخ ۱۹ آبان سال ۵۹ برای پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و تداوم بخشیدن آن و برای مقابله با تجاوز صدام کافر به جبهه حق و باطل اعزام شد.
تا اینکه در تاریخ ششم آذر ماه سال ۵۹ در جبهه غرب کشور در کربلای سر پل ذهاب با عشقی سرشار از ایمان به مکتب و عقیده راسخ به خط امام به درجه رفیع شهادت نائل آمد.